فارسی
حقایق را با دروغ نپوشانید
پیش گفتار نسخه فارسی
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُون
امانوئل پاستریچ
ترجمه فارسی سخنرانی هایم در زمانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایالات متحده شده بودم، از اهیمت تاریخی فوقالعاده ای برخوردار است. من هرگز نتایج آن انتخابات فاسد و متقلب سال 2020 را تصدیق نمی کنم و اکنون می توان نتایج رقتانگیز آن را دید، از جمله: تولیدکنندگان اسلحه در واشنگتن دی سی، آمریکا را به سمت جنگهای بی پایان خارجی سوق می دهند بدون اینکه حتی یک نفر با این موضوع مخالفت کند، دیکتاتوری شرکت های دارویی بر شهروندان این کره خاکی بیشتر از قبل شده است، و امضای خونین پیمان مرگ که بین بازیگران قدرت در واشنگتن دی سی و تل آویو، در توکیو و برلین، و تقریباً در همه پایتخت های جهان در حال اجرا است.
به نظر می رسد که بشر تمایل دارد در این عصر بدون معنویت، خود را به ورطه نابودی بکشاند. من نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده شدم چون این کار را وظیفه اخلاقی خود می دانستم نه بدست آوردن قدرت و ثروت.
هیچ یک از سخنان دروغین آنها در مورد سلاح های هسته ای و معاهدات جهانی و تهدید ایالات متحده و اسرائیل از طرف ایران، صحت ندارد. همه ما می دانیم که ایالات متحده، اصول و سخنان معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را نقض کرده و بیشتر از اسرائیل، این ایالات متحده است که برای تضمین منفعت چند نفر، در سراسر جهان جنگ به پا کرده، میلیون ها نفر را راهی قبرستان کرده و افراد زیادی را نیز به بدبختی کشانده است.
بهتر است در ابتدا صحبت های خود را با فرهنگ غنی ایران شروع کنم.
به لطف زبان آهنگین و ظریف فارسی، اشعاری عالی و سخنانی منثور در تاریخ بشر بوجود آمده است. گرچه سال ها به بررسی ادبیات چین و ژاپن و کره پرداختم اما از اینکه نتوانستم به بررسی ادبیات فارسی نیز یپردازم، بسیار پشیمان و متاسف هستم. با این حال، شانس این را داشتم که ترجمه شعرهای مولانا (رومی) و برخی دیگر از شعرا را بخوانم و از همه بیشتر تحت تاثیر مثنوی مولانا قرار گرفتم.
زبان باستان مصری با زبان عربی قرون وسطی درآمیخته و در نتیجه باعث ایجاد یک از هم گسیختگی عمیق بین دوران باستان و مدرن مصر شده است. اما زبان فارسی همچنان قدرت خود را حفظ کرده و پابرجا مانده و درک معنوی بیشتر آن مستلزم ترجمه از عربی به فارسی، و از فارسی به عربی است. همانقدر که معماری اصیل ایران و موزاییک های خیره کننده مسجد شاه، قدرت و عظمت ایران را نشان می دهند، زبان فارسی نیز قدرت و عظمت ایران محسوب می شود.
از زمان های بسیار قدیم، غرب هیچ وقت ایران را جدی نمی گرفت. تنها چیزی که یونانیان باستان می گفتند این بود که ایرانیها وحشی و نجس، بی فکر و غیر متمدن هستند. و تمام تلاششان را برای از بین بردن ادبیات و کتاب های فارسی باستان انجام دادند.
وقتی پرسپولیس (تخت جمشید) در دهه 1930 حفاری شد، مشخص شد که این ایران است که پیچیده ترین و کامل ترین تمدن جهان باستان را داراست و آن طرز فکر سنتی دنیا درباره ایران، درهم شکسته شد. بدون شک، اگر بتوانیم خود را جای خالق جهان بگذاریم و از دید او ببینیم، می توان بخش هایی از سنت باستانی ایران را در سراسر تمدن بشری دید.
به وضوح مشخص است که آن زمان که تمدن اروپا پس از فروپاشی امپراتوری روم به انحطاط کشیده شد، ایران نقش مهمی در ترویج علم، ریاضیات، هنر و ادبیات داشت. ایران، فرصتی برای تجدید نیرو، قدرت معنوی و استقامت در برابر چالش های حاصل از فروپاشی امپراتوری غرب فراهم کرد.
بحران جغرافیایی-سیاسی (ژئوپلیتیک) کنونی، به اندازه سقوط امپراتوری روم یا حتی شاید بیشتر از آن، یک بحران جدی تلقی می شود. همان فروپاشی تدریجی، همان فساد اخلاقی و همان زوال ارزش ها در سراسر کره زمین در حال گسترش است.
امیدوارم که ایران بتواند موانع نفت، پول و فرهنگ منحط مصرف کننده بودن را به سرعت از بین ببرد و بتواند پتانسیل های جدید تمدن را به جهانیان نشان دهد. قطعا دوست ندارم که ایران، از زوال فرهنگی موجود در ایالات متحده الگوبرداری کند. امیدوارم ایران فرهنگ مبتذل مصرف کننده بودن را کنار بگذارد.
روابط آمریکا و ایران، بر اساس اقتدار و نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه تعریف شده است. و سیاست گذاران آمریکایی، ارزش خاورمیانه برای ایالات متحده را بر اساس تولید و فروش نفت تعریف کرده اند. افسانه های نادرست و دروغین در مورد خودکفایی انرژی آمریکا، نباید ما را از واقعیات و حقایق دور کند. طی هفتاد سال گذشته، چشم انداز اساسی تغییری نکرده است. اما آن با مدیریت من، تغییراتی اساسی خواهد داشت.
مورخان آینده عملی را خواهند دید که در آن، قدرت های بزرگ نفتی از نفت به عنوان ابزاری برای کنترل، به عنوان معیار اصلی رابطه با ایران، به عنوان یکی از بزرگترین جنایاتی که تاکنون رخ داده، استفاده می کنند.
از زمانی که جان دی. راکفلر، شهروندان ایالات متحده را مجبور کرد تا در سال 1900 تمام انرژی مورد نیاز خود را از نفت تامین کنند و آنها را مجبور کرد اعتماد به نفس و قابلیت های خود در تولید انرژی بادی، آبی، اسبی و قدرت بازوهای خود را کنار بگذارند، از آن زمان به بعد به برده های شرکت های نفتی تبدیل شدیم.
بسیاری از ایرانیان نیز شیفته پول و قدرت حاصل از نفت شدند. این امر مانند همه جای دنیا، در ایران نیز باعث ایجاد یک نابرابری (بی عدالتی) بزرگ شد.
متأسفانه، افراد کمی به این جمله شجاعانه معتقدند که قدم اول ایران برای به دست آوردن حاکمیت و قدرت و به دست آوردن تمدن باعظمت خود، دور شدن از نفت و گاز طبیعی است. هیچ کس این انتظار را ندارد که ایران نفت استخراج نکند و بر روی موارد فرهنگی و معنوی تمرکز کند، و به کار کشاورزی و صنایع دستی که هزاران سال در ایران رواج داشته، بازگردد.
یک منبع انرژی مانند نفت که تحت کنترل تعداد معدودی از افراد قدرتمند است، برای محیط زیست مضر است و می تواند تأثیر منفی فوق العاده ای داشته باشد. تخریب محیط زیست توسط نفت امری بدیهی است. استفاده از نفت و گاز طبیعی، تاوان هایی نیز به همراه دارد.
گروه قدرتمندی که نفت را تحت کنترل خود دارند، توجه خاصی به ایران دارند نه به خاطر دانشمندان اسلامی آنها و نه بخاطر خلوص معنوی مردم ایران، بلکه به خاطر نفتی که جیب افراد معدودی را پر می کند و بقیه را به برده تبدیل می کند.
آنها از قبل قراردادهای محرمانه ای را برای تقسیم نفت ایران، تنظیم کرده اند. به همین دلیل، آنها تمایل دارند که اقتصاد ایران به نفت متکی باشد.
بانک های چند ملیتی تمایل دارند که کشاورزی، خرد (حکمت) باستانی تواضع و صرفه جویی (محافظه کار بودن) و بینش دانشمندان علوم قرآنی بی اعتبار شده و ایدئولوژی مدرنیته (نوگرایی) مطرح و معتبر شود.
وحشتناک تر از همه این است که برخی افراد در ایران و خاورمیانه که می گویند فرهنگ مصرف کنندگی، سیاست پول نفت، فلسفه دستاوردهای کوتاه مدت تعداد کمی از افراد امری خطرناک است، افراطی و حتی تروریست هستند.
این ادعا که مردم مالک سرزمین خود هستند (در برقراری ارتباط یا قطع ارتباط با سایر کشورها آزاد هستند)، توجیه کننده تحریم های اقتصادی است.
خب نتیجه چه می شود؟ تمرکز بیشتر روی ثروت، تخریب بیشتر محیط زیست، و حتی زیر پا گذاشتن سنت ها.
مقصر اصلی این فاجعه و تراژدی، فقط ایالات متحده نیست، اما ایالات متحده در این روند نقش داشته است.
قصد دارم یک دیدگاه بسیار متفاوت برای رابطه آمریکا با ایران ارائه دهم، یک دیدگاه سازنده و حتی انقلابی.
ما باید تصدیق کنیم که با یک امپراتوری منحط و فاسد رو به زوال روبرو هستیم. این امپراتوری فقط آمریکایی نیست و باید بدانیم که ایران هم بخشی از این امپراتوری را دربرگرفته است. شرایط موجود مستلزم یک تجدید و تغییر بنیادی در سیاست ایران و ایالات متحده است.
همه چیز باید تغییر کند و این تغییرات همین اکنون باید اعمال شوند.
ندای وجدان مان چه می گوید؟ ندای وجدان مان می گوید که اتحاد و معاهده جدید بین ایالات متحده و ایران باید حول مردم، حول خانواده های آنها، حول گفتگوی واقعی در مورد بینش معنوی آنها و قابلیت ایجاد آینده ای روشن برای فرزندان و نوه هایشان باشد.
اتحاد و ارتباط ما نباید متکی به نفت باشد. حتی نباید متکی بر سیستم های تسلیحاتی یا امور مالی باشد. شایان ذکر است که پدر من یهودی است و در برخی موارد تحت تأثیر جنبه های فرهنگ یهود بوده ام. این امر باعث شد که من از همان ابتدا موضع خود را درباره اسرائیل و نقش آن در خاورمیانه و جهان به وضوح بیان کنم.
من یک صهیونیست نیستم. به نظر من کل نقشه خاورمیانه باید مجددا بازسازی شود تا مردم بتوانند دوباره ممالک خود را مشخص کنند. در انجام این کار، باید امنیت و آینده یهودیان، که خودکفایی منطقه را به همراه خواهد داشت، تضمین شود.
ما با یک بحران تمدن روبرو هستیم و چاره ای جز روبرو شدن با حقیقت نداریم، هرچند که این حقیقت ناخوشایند و ناراحت کننده باشد.
اول اینکه، من معتقدم که مقصر دانستن کشور اسرائیل در یکسری اقدامات جنایتکارانه، از جمله حادثه 11 سپتامبر و حملات اخیر به ایران، اشتباه است. تقصیر این اقدامات را نمی توان فقط به گردن دولت اسرائیل انداخت. این استراتژی دولتمندان و قدرتمندان است که اسرائیل را هدف آشکار سرزنش اقدامات نادرست خود بگیرند.
البته این دلیل بر بی گناهی اسرائیل نیست. طبقه حاکم و فاسد اسرائیل از همه کارهای خود به خوبی آگاه است.
بیشتر بودجه ارتش اسرائیل و سایر اقدامات اسرائیل که توسط واشنگتن تأمین می شود، هیچ گاه به اسرائیل نمی رسد. این پول بین پیمانکاران مختلف نظامی، شرکت های اطلاعاتی خصوصی، بانک های چندملیتی و دیگر سازمان های مخفی که حد فاصل بین واشنگتن و تل آویو قرار دارند- فضای تاریک و مرموزی که در آن تصمیمات زیادی توسط تعداد انگشت شماری از آمریکایی ها و اسرائیلی ها گرفته می شود- می چرخد.
این فضای تاریک و تار بین دو کشور، فضایی که بیشتر تصمیمات در آنجا گرفته می شود، بزرگترین تهدید محسوب می شود.
اولین کار دولت من این خواهد بود که، این فضا را که دیگران از پا گذاشتن به آن می ترسیدند را برملا کنم تا همه جهان ببینند که چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده و چه اتفاقاتی رخ می دهد.
ایالات متحده، پتانسیل زیادی دارد و در گذشته در سراسر جهان مشارکت داشته است. همچنین اشتباهات زیادی مرتکب شده که به وضوح باید آنها را بپذیریم. ما باید کار خود را با بیان حقیقت شروع کنیم. فقط در این صورت می توانیم برای اولین بار آمریکا را به یک کشور بزرگ و عالی تبدیل کنیم.
پیش گفتار نسخه فارسی
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُون
امانوئل پاستریچ
ترجمه فارسی سخنرانی هایم در زمانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایالات متحده شده بودم، از اهیمت تاریخی فوقالعاده ای برخوردار است. من هرگز نتایج آن انتخابات فاسد و متقلب سال 2020 را تصدیق نمی کنم و اکنون می توان نتایج رقتانگیز آن را دید، از جمله: تولیدکنندگان اسلحه در واشنگتن دی سی، آمریکا را به سمت جنگهای بی پایان خارجی سوق می دهند بدون اینکه حتی یک نفر با این موضوع مخالفت کند، دیکتاتوری شرکت های دارویی بر شهروندان این کره خاکی بیشتر از قبل شده است، و امضای خونین پیمان مرگ که بین بازیگران قدرت در واشنگتن دی سی و تل آویو، در توکیو و برلین، و تقریباً در همه پایتخت های جهان در حال اجرا است.
به نظر می رسد که بشر تمایل دارد در این عصر بدون معنویت، خود را به ورطه نابودی بکشاند. من نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده شدم چون این کار را وظیفه اخلاقی خود می دانستم نه بدست آوردن قدرت و ثروت.
هیچ یک از سخنان دروغین آنها در مورد سلاح های هسته ای و معاهدات جهانی و تهدید ایالات متحده و اسرائیل از طرف ایران، صحت ندارد. همه ما می دانیم که ایالات متحده، اصول و سخنان معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را نقض کرده و بیشتر از اسرائیل، این ایالات متحده است که برای تضمین منفعت چند نفر، در سراسر جهان جنگ به پا کرده، میلیون ها نفر را راهی قبرستان کرده و افراد زیادی را نیز به بدبختی کشانده است.
بهتر است در ابتدا صحبت های خود را با فرهنگ غنی ایران شروع کنم.
به لطف زبان آهنگین و ظریف فارسی، اشعاری عالی و سخنانی منثور در تاریخ بشر بوجود آمده است. گرچه سال ها به بررسی ادبیات چین و ژاپن و کره پرداختم اما از اینکه نتوانستم به بررسی ادبیات فارسی نیز یپردازم، بسیار پشیمان و متاسف هستم. با این حال، شانس این را داشتم که ترجمه شعرهای مولانا (رومی) و برخی دیگر از شعرا را بخوانم و از همه بیشتر تحت تاثیر مثنوی مولانا قرار گرفتم.
زبان باستان مصری با زبان عربی قرون وسطی درآمیخته و در نتیجه باعث ایجاد یک از هم گسیختگی عمیق بین دوران باستان و مدرن مصر شده است. اما زبان فارسی همچنان قدرت خود را حفظ کرده و پابرجا مانده و درک معنوی بیشتر آن مستلزم ترجمه از عربی به فارسی، و از فارسی به عربی است. همانقدر که معماری اصیل ایران و موزاییک های خیره کننده مسجد شاه، قدرت و عظمت ایران را نشان می دهند، زبان فارسی نیز قدرت و عظمت ایران محسوب می شود.
از زمان های بسیار قدیم، غرب هیچ وقت ایران را جدی نمی گرفت. تنها چیزی که یونانیان باستان می گفتند این بود که ایرانیها وحشی و نجس، بی فکر و غیر متمدن هستند. و تمام تلاششان را برای از بین بردن ادبیات و کتاب های فارسی باستان انجام دادند.
وقتی پرسپولیس (تخت جمشید) در دهه 1930 حفاری شد، مشخص شد که این ایران است که پیچیده ترین و کامل ترین تمدن جهان باستان را داراست و آن طرز فکر سنتی دنیا درباره ایران، درهم شکسته شد. بدون شک، اگر بتوانیم خود را جای خالق جهان بگذاریم و از دید او ببینیم، می توان بخش هایی از سنت باستانی ایران را در سراسر تمدن بشری دید.
به وضوح مشخص است که آن زمان که تمدن اروپا پس از فروپاشی امپراتوری روم به انحطاط کشیده شد، ایران نقش مهمی در ترویج علم، ریاضیات، هنر و ادبیات داشت. ایران، فرصتی برای تجدید نیرو، قدرت معنوی و استقامت در برابر چالش های حاصل از فروپاشی امپراتوری غرب فراهم کرد.
بحران جغرافیایی-سیاسی (ژئوپلیتیک) کنونی، به اندازه سقوط امپراتوری روم یا حتی شاید بیشتر از آن، یک بحران جدی تلقی می شود. همان فروپاشی تدریجی، همان فساد اخلاقی و همان زوال ارزش ها در سراسر کره زمین در حال گسترش است.
امیدوارم که ایران بتواند موانع نفت، پول و فرهنگ منحط مصرف کننده بودن را به سرعت از بین ببرد و بتواند پتانسیل های جدید تمدن را به جهانیان نشان دهد. قطعا دوست ندارم که ایران، از زوال فرهنگی موجود در ایالات متحده الگوبرداری کند. امیدوارم ایران فرهنگ مبتذل مصرف کننده بودن را کنار بگذارد.
روابط آمریکا و ایران، بر اساس اقتدار و نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه تعریف شده است. و سیاست گذاران آمریکایی، ارزش خاورمیانه برای ایالات متحده را بر اساس تولید و فروش نفت تعریف کرده اند. افسانه های نادرست و دروغین در مورد خودکفایی انرژی آمریکا، نباید ما را از واقعیات و حقایق دور کند. طی هفتاد سال گذشته، چشم انداز اساسی تغییری نکرده است. اما آن با مدیریت من، تغییراتی اساسی خواهد داشت.
مورخان آینده عملی را خواهند دید که در آن، قدرت های بزرگ نفتی از نفت به عنوان ابزاری برای کنترل، به عنوان معیار اصلی رابطه با ایران، به عنوان یکی از بزرگترین جنایاتی که تاکنون رخ داده، استفاده می کنند.
از زمانی که جان دی. راکفلر، شهروندان ایالات متحده را مجبور کرد تا در سال 1900 تمام انرژی مورد نیاز خود را از نفت تامین کنند و آنها را مجبور کرد اعتماد به نفس و قابلیت های خود در تولید انرژی بادی، آبی، اسبی و قدرت بازوهای خود را کنار بگذارند، از آن زمان به بعد به برده های شرکت های نفتی تبدیل شدیم.
بسیاری از ایرانیان نیز شیفته پول و قدرت حاصل از نفت شدند. این امر مانند همه جای دنیا، در ایران نیز باعث ایجاد یک نابرابری (بی عدالتی) بزرگ شد.
متأسفانه، افراد کمی به این جمله شجاعانه معتقدند که قدم اول ایران برای به دست آوردن حاکمیت و قدرت و به دست آوردن تمدن باعظمت خود، دور شدن از نفت و گاز طبیعی است. هیچ کس این انتظار را ندارد که ایران نفت استخراج نکند و بر روی موارد فرهنگی و معنوی تمرکز کند، و به کار کشاورزی و صنایع دستی که هزاران سال در ایران رواج داشته، بازگردد.
یک منبع انرژی مانند نفت که تحت کنترل تعداد معدودی از افراد قدرتمند است، برای محیط زیست مضر است و می تواند تأثیر منفی فوق العاده ای داشته باشد. تخریب محیط زیست توسط نفت امری بدیهی است. استفاده از نفت و گاز طبیعی، تاوان هایی نیز به همراه دارد.
گروه قدرتمندی که نفت را تحت کنترل خود دارند، توجه خاصی به ایران دارند نه به خاطر دانشمندان اسلامی آنها و نه بخاطر خلوص معنوی مردم ایران، بلکه به خاطر نفتی که جیب افراد معدودی را پر می کند و بقیه را به برده تبدیل می کند.
آنها از قبل قراردادهای محرمانه ای را برای تقسیم نفت ایران، تنظیم کرده اند. به همین دلیل، آنها تمایل دارند که اقتصاد ایران به نفت متکی باشد.
بانک های چند ملیتی تمایل دارند که کشاورزی، خرد (حکمت) باستانی تواضع و صرفه جویی (محافظه کار بودن) و بینش دانشمندان علوم قرآنی بی اعتبار شده و ایدئولوژی مدرنیته (نوگرایی) مطرح و معتبر شود.
وحشتناک تر از همه این است که برخی افراد در ایران و خاورمیانه که می گویند فرهنگ مصرف کنندگی، سیاست پول نفت، فلسفه دستاوردهای کوتاه مدت تعداد کمی از افراد امری خطرناک است، افراطی و حتی تروریست هستند.
این ادعا که مردم مالک سرزمین خود هستند (در برقراری ارتباط یا قطع ارتباط با سایر کشورها آزاد هستند)، توجیه کننده تحریم های اقتصادی است.
خب نتیجه چه می شود؟ تمرکز بیشتر روی ثروت، تخریب بیشتر محیط زیست، و حتی زیر پا گذاشتن سنت ها.
مقصر اصلی این فاجعه و تراژدی، فقط ایالات متحده نیست، اما ایالات متحده در این روند نقش داشته است.
قصد دارم یک دیدگاه بسیار متفاوت برای رابطه آمریکا با ایران ارائه دهم، یک دیدگاه سازنده و حتی انقلابی.
ما باید تصدیق کنیم که با یک امپراتوری منحط و فاسد رو به زوال روبرو هستیم. این امپراتوری فقط آمریکایی نیست و باید بدانیم که ایران هم بخشی از این امپراتوری را دربرگرفته است. شرایط موجود مستلزم یک تجدید و تغییر بنیادی در سیاست ایران و ایالات متحده است.
همه چیز باید تغییر کند و این تغییرات همین اکنون باید اعمال شوند.
ندای وجدان مان چه می گوید؟ ندای وجدان مان می گوید که اتحاد و معاهده جدید بین ایالات متحده و ایران باید حول مردم، حول خانواده های آنها، حول گفتگوی واقعی در مورد بینش معنوی آنها و قابلیت ایجاد آینده ای روشن برای فرزندان و نوه هایشان باشد.
اتحاد و ارتباط ما نباید متکی به نفت باشد. حتی نباید متکی بر سیستم های تسلیحاتی یا امور مالی باشد. شایان ذکر است که پدر من یهودی است و در برخی موارد تحت تأثیر جنبه های فرهنگ یهود بوده ام. این امر باعث شد که من از همان ابتدا موضع خود را درباره اسرائیل و نقش آن در خاورمیانه و جهان به وضوح بیان کنم.
من یک صهیونیست نیستم. به نظر من کل نقشه خاورمیانه باید مجددا بازسازی شود تا مردم بتوانند دوباره ممالک خود را مشخص کنند. در انجام این کار، باید امنیت و آینده یهودیان، که خودکفایی منطقه را به همراه خواهد داشت، تضمین شود.
ما با یک بحران تمدن روبرو هستیم و چاره ای جز روبرو شدن با حقیقت نداریم، هرچند که این حقیقت ناخوشایند و ناراحت کننده باشد.
اول اینکه، من معتقدم که مقصر دانستن کشور اسرائیل در یکسری اقدامات جنایتکارانه، از جمله حادثه 11 سپتامبر و حملات اخیر به ایران، اشتباه است. تقصیر این اقدامات را نمی توان فقط به گردن دولت اسرائیل انداخت. این استراتژی دولتمندان و قدرتمندان است که اسرائیل را هدف آشکار سرزنش اقدامات نادرست خود بگیرند.
البته این دلیل بر بی گناهی اسرائیل نیست. طبقه حاکم و فاسد اسرائیل از همه کارهای خود به خوبی آگاه است.
بیشتر بودجه ارتش اسرائیل و سایر اقدامات اسرائیل که توسط واشنگتن تأمین می شود، هیچ گاه به اسرائیل نمی رسد. این پول بین پیمانکاران مختلف نظامی، شرکت های اطلاعاتی خصوصی، بانک های چندملیتی و دیگر سازمان های مخفی که حد فاصل بین واشنگتن و تل آویو قرار دارند- فضای تاریک و مرموزی که در آن تصمیمات زیادی توسط تعداد انگشت شماری از آمریکایی ها و اسرائیلی ها گرفته می شود- می چرخد.
این فضای تاریک و تار بین دو کشور، فضایی که بیشتر تصمیمات در آنجا گرفته می شود، بزرگترین تهدید محسوب می شود.
اولین کار دولت من این خواهد بود که، این فضا را که دیگران از پا گذاشتن به آن می ترسیدند را برملا کنم تا همه جهان ببینند که چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده و چه اتفاقاتی رخ می دهد.
ایالات متحده، پتانسیل زیادی دارد و در گذشته در سراسر جهان مشارکت داشته است. همچنین اشتباهات زیادی مرتکب شده که به وضوح باید آنها را بپذیریم. ما باید کار خود را با بیان حقیقت شروع کنیم. فقط در این صورت می توانیم برای اولین بار آمریکا را به یک کشور بزرگ و عالی تبدیل کنیم.
پیش گفتار نسخه فارسی
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُون
امانوئل پاستریچ
ترجمه فارسی سخنرانی هایم در زمانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایالات متحده شده بودم، از اهیمت تاریخی فوقالعاده ای برخوردار است. من هرگز نتایج آن انتخابات فاسد و متقلب سال 2020 را تصدیق نمی کنم و اکنون می توان نتایج رقتانگیز آن را دید، از جمله: تولیدکنندگان اسلحه در واشنگتن دی سی، آمریکا را به سمت جنگهای بی پایان خارجی سوق می دهند بدون اینکه حتی یک نفر با این موضوع مخالفت کند، دیکتاتوری شرکت های دارویی بر شهروندان این کره خاکی بیشتر از قبل شده است، و امضای خونین پیمان مرگ که بین بازیگران قدرت در واشنگتن دی سی و تل آویو، در توکیو و برلین، و تقریباً در همه پایتخت های جهان در حال اجرا است.
به نظر می رسد که بشر تمایل دارد در این عصر بدون معنویت، خود را به ورطه نابودی بکشاند. من نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده شدم چون این کار را وظیفه اخلاقی خود می دانستم نه بدست آوردن قدرت و ثروت.
هیچ یک از سخنان دروغین آنها در مورد سلاح های هسته ای و معاهدات جهانی و تهدید ایالات متحده و اسرائیل از طرف ایران، صحت ندارد. همه ما می دانیم که ایالات متحده، اصول و سخنان معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را نقض کرده و بیشتر از اسرائیل، این ایالات متحده است که برای تضمین منفعت چند نفر، در سراسر جهان جنگ به پا کرده، میلیون ها نفر را راهی قبرستان کرده و افراد زیادی را نیز به بدبختی کشانده است.
بهتر است در ابتدا صحبت های خود را با فرهنگ غنی ایران شروع کنم.
به لطف زبان آهنگین و ظریف فارسی، اشعاری عالی و سخنانی منثور در تاریخ بشر بوجود آمده است. گرچه سال ها به بررسی ادبیات چین و ژاپن و کره پرداختم اما از اینکه نتوانستم به بررسی ادبیات فارسی نیز یپردازم، بسیار پشیمان و متاسف هستم. با این حال، شانس این را داشتم که ترجمه شعرهای مولانا (رومی) و برخی دیگر از شعرا را بخوانم و از همه بیشتر تحت تاثیر مثنوی مولانا قرار گرفتم.
زبان باستان مصری با زبان عربی قرون وسطی درآمیخته و در نتیجه باعث ایجاد یک از هم گسیختگی عمیق بین دوران باستان و مدرن مصر شده است. اما زبان فارسی همچنان قدرت خود را حفظ کرده و پابرجا مانده و درک معنوی بیشتر آن مستلزم ترجمه از عربی به فارسی، و از فارسی به عربی است. همانقدر که معماری اصیل ایران و موزاییک های خیره کننده مسجد شاه، قدرت و عظمت ایران را نشان می دهند، زبان فارسی نیز قدرت و عظمت ایران محسوب می شود.
از زمان های بسیار قدیم، غرب هیچ وقت ایران را جدی نمی گرفت. تنها چیزی که یونانیان باستان می گفتند این بود که ایرانیها وحشی و نجس، بی فکر و غیر متمدن هستند. و تمام تلاششان را برای از بین بردن ادبیات و کتاب های فارسی باستان انجام دادند.
وقتی پرسپولیس (تخت جمشید) در دهه 1930 حفاری شد، مشخص شد که این ایران است که پیچیده ترین و کامل ترین تمدن جهان باستان را داراست و آن طرز فکر سنتی دنیا درباره ایران، درهم شکسته شد. بدون شک، اگر بتوانیم خود را جای خالق جهان بگذاریم و از دید او ببینیم، می توان بخش هایی از سنت باستانی ایران را در سراسر تمدن بشری دید.
به وضوح مشخص است که آن زمان که تمدن اروپا پس از فروپاشی امپراتوری روم به انحطاط کشیده شد، ایران نقش مهمی در ترویج علم، ریاضیات، هنر و ادبیات داشت. ایران، فرصتی برای تجدید نیرو، قدرت معنوی و استقامت در برابر چالش های حاصل از فروپاشی امپراتوری غرب فراهم کرد.
بحران جغرافیایی-سیاسی (ژئوپلیتیک) کنونی، به اندازه سقوط امپراتوری روم یا حتی شاید بیشتر از آن، یک بحران جدی تلقی می شود. همان فروپاشی تدریجی، همان فساد اخلاقی و همان زوال ارزش ها در سراسر کره زمین در حال گسترش است.
امیدوارم که ایران بتواند موانع نفت، پول و فرهنگ منحط مصرف کننده بودن را به سرعت از بین ببرد و بتواند پتانسیل های جدید تمدن را به جهانیان نشان دهد. قطعا دوست ندارم که ایران، از زوال فرهنگی موجود در ایالات متحده الگوبرداری کند. امیدوارم ایران فرهنگ مبتذل مصرف کننده بودن را کنار بگذارد.
روابط آمریکا و ایران، بر اساس اقتدار و نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه تعریف شده است. و سیاست گذاران آمریکایی، ارزش خاورمیانه برای ایالات متحده را بر اساس تولید و فروش نفت تعریف کرده اند. افسانه های نادرست و دروغین در مورد خودکفایی انرژی آمریکا، نباید ما را از واقعیات و حقایق دور کند. طی هفتاد سال گذشته، چشم انداز اساسی تغییری نکرده است. اما آن با مدیریت من، تغییراتی اساسی خواهد داشت.
مورخان آینده عملی را خواهند دید که در آن، قدرت های بزرگ نفتی از نفت به عنوان ابزاری برای کنترل، به عنوان معیار اصلی رابطه با ایران، به عنوان یکی از بزرگترین جنایاتی که تاکنون رخ داده، استفاده می کنند.
از زمانی که جان دی. راکفلر، شهروندان ایالات متحده را مجبور کرد تا در سال 1900 تمام انرژی مورد نیاز خود را از نفت تامین کنند و آنها را مجبور کرد اعتماد به نفس و قابلیت های خود در تولید انرژی بادی، آبی، اسبی و قدرت بازوهای خود را کنار بگذارند، از آن زمان به بعد به برده های شرکت های نفتی تبدیل شدیم.
بسیاری از ایرانیان نیز شیفته پول و قدرت حاصل از نفت شدند. این امر مانند همه جای دنیا، در ایران نیز باعث ایجاد یک نابرابری (بی عدالتی) بزرگ شد.
متأسفانه، افراد کمی به این جمله شجاعانه معتقدند که قدم اول ایران برای به دست آوردن حاکمیت و قدرت و به دست آوردن تمدن باعظمت خود، دور شدن از نفت و گاز طبیعی است. هیچ کس این انتظار را ندارد که ایران نفت استخراج نکند و بر روی موارد فرهنگی و معنوی تمرکز کند، و به کار کشاورزی و صنایع دستی که هزاران سال در ایران رواج داشته، بازگردد.
یک منبع انرژی مانند نفت که تحت کنترل تعداد معدودی از افراد قدرتمند است، برای محیط زیست مضر است و می تواند تأثیر منفی فوق العاده ای داشته باشد. تخریب محیط زیست توسط نفت امری بدیهی است. استفاده از نفت و گاز طبیعی، تاوان هایی نیز به همراه دارد.
گروه قدرتمندی که نفت را تحت کنترل خود دارند، توجه خاصی به ایران دارند نه به خاطر دانشمندان اسلامی آنها و نه بخاطر خلوص معنوی مردم ایران، بلکه به خاطر نفتی که جیب افراد معدودی را پر می کند و بقیه را به برده تبدیل می کند.
آنها از قبل قراردادهای محرمانه ای را برای تقسیم نفت ایران، تنظیم کرده اند. به همین دلیل، آنها تمایل دارند که اقتصاد ایران به نفت متکی باشد.
بانک های چند ملیتی تمایل دارند که کشاورزی، خرد (حکمت) باستانی تواضع و صرفه جویی (محافظه کار بودن) و بینش دانشمندان علوم قرآنی بی اعتبار شده و ایدئولوژی مدرنیته (نوگرایی) مطرح و معتبر شود.
وحشتناک تر از همه این است که برخی افراد در ایران و خاورمیانه که می گویند فرهنگ مصرف کنندگی، سیاست پول نفت، فلسفه دستاوردهای کوتاه مدت تعداد کمی از افراد امری خطرناک است، افراطی و حتی تروریست هستند.
این ادعا که مردم مالک سرزمین خود هستند (در برقراری ارتباط یا قطع ارتباط با سایر کشورها آزاد هستند)، توجیه کننده تحریم های اقتصادی است.
خب نتیجه چه می شود؟ تمرکز بیشتر روی ثروت، تخریب بیشتر محیط زیست، و حتی زیر پا گذاشتن سنت ها.
مقصر اصلی این فاجعه و تراژدی، فقط ایالات متحده نیست، اما ایالات متحده در این روند نقش داشته است.
قصد دارم یک دیدگاه بسیار متفاوت برای رابطه آمریکا با ایران ارائه دهم، یک دیدگاه سازنده و حتی انقلابی.
ما باید تصدیق کنیم که با یک امپراتوری منحط و فاسد رو به زوال روبرو هستیم. این امپراتوری فقط آمریکایی نیست و باید بدانیم که ایران هم بخشی از این امپراتوری را دربرگرفته است. شرایط موجود مستلزم یک تجدید و تغییر بنیادی در سیاست ایران و ایالات متحده است.
همه چیز باید تغییر کند و این تغییرات همین اکنون باید اعمال شوند.
ندای وجدان مان چه می گوید؟ ندای وجدان مان می گوید که اتحاد و معاهده جدید بین ایالات متحده و ایران باید حول مردم، حول خانواده های آنها، حول گفتگوی واقعی در مورد بینش معنوی آنها و قابلیت ایجاد آینده ای روشن برای فرزندان و نوه هایشان باشد.
اتحاد و ارتباط ما نباید متکی به نفت باشد. حتی نباید متکی بر سیستم های تسلیحاتی یا امور مالی باشد. شایان ذکر است که پدر من یهودی است و در برخی موارد تحت تأثیر جنبه های فرهنگ یهود بوده ام. این امر باعث شد که من از همان ابتدا موضع خود را درباره اسرائیل و نقش آن در خاورمیانه و جهان به وضوح بیان کنم.
من یک صهیونیست نیستم. به نظر من کل نقشه خاورمیانه باید مجددا بازسازی شود تا مردم بتوانند دوباره ممالک خود را مشخص کنند. در انجام این کار، باید امنیت و آینده یهودیان، که خودکفایی منطقه را به همراه خواهد داشت، تضمین شود.
ما با یک بحران تمدن روبرو هستیم و چاره ای جز روبرو شدن با حقیقت نداریم، هرچند که این حقیقت ناخوشایند و ناراحت کننده باشد.
اول اینکه، من معتقدم که مقصر دانستن کشور اسرائیل در یکسری اقدامات جنایتکارانه، از جمله حادثه 11 سپتامبر و حملات اخیر به ایران، اشتباه است. تقصیر این اقدامات را نمی توان فقط به گردن دولت اسرائیل انداخت. این استراتژی دولتمندان و قدرتمندان است که اسرائیل را هدف آشکار سرزنش اقدامات نادرست خود بگیرند.
البته این دلیل بر بی گناهی اسرائیل نیست. طبقه حاکم و فاسد اسرائیل از همه کارهای خود به خوبی آگاه است.
بیشتر بودجه ارتش اسرائیل و سایر اقدامات اسرائیل که توسط واشنگتن تأمین می شود، هیچ گاه به اسرائیل نمی رسد. این پول بین پیمانکاران مختلف نظامی، شرکت های اطلاعاتی خصوصی، بانک های چندملیتی و دیگر سازمان های مخفی که حد فاصل بین واشنگتن و تل آویو قرار دارند- فضای تاریک و مرموزی که در آن تصمیمات زیادی توسط تعداد انگشت شماری از آمریکایی ها و اسرائیلی ها گرفته می شود- می چرخد.
این فضای تاریک و تار بین دو کشور، فضایی که بیشتر تصمیمات در آنجا گرفته می شود، بزرگترین تهدید محسوب می شود.
اولین کار دولت من این خواهد بود که، این فضا را که دیگران از پا گذاشتن به آن می ترسیدند را برملا کنم تا همه جهان ببینند که چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده و چه اتفاقاتی رخ می دهد.
ایالات متحده، پتانسیل زیادی دارد و در گذشته در سراسر جهان مشارکت داشته است. همچنین اشتباهات زیادی مرتکب شده که به وضوح باید آنها را بپذیریم. ما باید کار خود را با بیان حقیقت شروع کنیم. فقط در این صورت می توانیم برای اولین بار آمریکا را به یک کشور بزرگ و عالی تبدیل کنیم.